هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه از حافظ، به بیان رازهای عشق و مستی معنوی می‌پردازد. شاعر از ناگفتنی‌های عشق، ترک صومعه و گرایش به میکده، و رسیدن به حقیقت از طریق مستی و عشق سخن می‌گوید. همچنین، تأکید بر توحید و دوری از خودپرستی دارد و در نهایت، مخاطب را به شنیدن سخنان ناب دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها مانند 'مستی' و 'میکده' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا گمراه‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۷

راز دل عشاق به هر کس نتوان گفت
این گوهر عشقست بگفتن نتوان سفت

در صومعه یک دم نتوانیم نشستن
بر خاک در میکده صد سال توان خفت

مردانه قدم بر سر مستی بنهادیم
به زین لگدی بر سر هستی نتوان کُفت

گر دست دهد دولت جاوید بیابیم
حاشا که خودی از ره توحید توان رفت

گفتم سر زلفش که مگر مشک خطائی
پیچید به خود زین سخن و نیک برآشفت

جامیست پر از باده و ما مست و خرابیم
هرگز نبرد زاهد مخمور ز ما مُفت

بشنو سخنی سید ما گر سر وقتست
خود خوشتر ازین قول که گفت است و توان گفت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.