هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالتی سرمست و فارغ از دغدغه‌های دنیوی سخن می‌گوید. او عشق و وارستگی از ننگ و نام را ستایش می‌کند و به ارتباط عمیق با معشوق اشاره دارد. همچنین، از دلبستگی به معشوق و عهدی که با او بسته سخن می‌گوید، حتی اگر این عهد شکسته شود. در پایان، تأکید می‌کند که هر کس با معشوق او نشست و برخاست کند، از قید و بندهای دنیوی رها می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فلسفه دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۰

از خرابات می رسم سرمست
فارغ از نیست ایمنم از هست

عین ما را به عین ما بیند
هرکه در بحر ما به ما پیوست

ننگ و نام نکو به دست آورد
آنکه از ننگ و نام خود وارست

دست من تا گرفت دست نگار
وه چه دستان که می کند زان دست

مرغ جانم برای دانهٔ خال
شده در دام زلف او پابست

عهد بستیم با سر زلفش
ما بر آنیم گرچه او بشکست

از سر کاینات برخیزد
هر که با سیدم دمی بنشست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.