هوش مصنوعی: این متن بیانگر حالات یک عاشق سرمست و رند است که در خرابات عشق، مست و بی‌خبر از دنیا، به عشق و می‌نوشی مشغول است. او از هست و نیست فارغ است و هر کس لحظه‌ای با او نشسته، از قید و بندهای دنیوی رها شده است. این شعر حالات عرفانی و عاشقانه‌ای را توصیف می‌کند که با مفاهیمی مانند مستی، عشق، و رهایی همراه است.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیمی مانند شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، مضامین عرفانی و عمیق آن نیاز به درک و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۲

منم آن رند عاشق سرمست
که می عشق می خورم پیوست

در خرابات عشق مست و خراب
دست در دست شاهد سرمست

در دلم عشق و در سرم سود است
در نظر یار و جام می بر دست

ساقی مست و رند لایعقل
به یکی جرعه عقل ما برده است

عاشقانه حریف خمّاریم
فارغ از نیست ایمنیم از هست

از سر هر دو کون خوش برخاست
هر که یک لحظه نزد ما بنشست

میر مستان مجلس عشقیم
سید عاشقان باده پرست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.