هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ عشق و رهایی از تعلقات دنیوی است. شاعر از دردسرهای راه عشق می‌گوید و توصیه می‌کند که برای رسیدن به معنا، باید از خودگذشتگی کرد. او به اهمیت لحظه‌های گذرا و ارزش صحبت با معشوق اشاره می‌کند و تفاوت حالات عاشقانه را با زاهدان معمولی مقایسه می‌کند. در پایان، نور نعمت‌الله را در دیدگان عاشق می‌ستاید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های عمیق ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۲

سر درین راه عشق دردسر است
بگذر از سر که کار معتبر است

سر موئی حجاب اگر باقی است
بتراشش چه جای ریش و سرست

سر بنه زیر پا و دستش گیر
گر تو را میل تاج یا کمر است

نفسی صحبتش غنیمت دان
زانکه عمر عزیز در گذر است

زاهدان دیگرند و ما دیگر
حالت ما و ذوق ما دگر است

عاشقی کو ز ما خبر دارد
از خود و کاینات بی خبر است

نظری کن ببین به دیدهٔ ما
نعمت الله چو نور در نظر است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.