هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از گذراندن از تعلقات دنیوی و رسیدن به عشق الهی سخن میگوید. شاعر از گذشتن از جان، دنیا، آخرت، وجود و عدم، نام و نشان میگوید و به عشق بیکران و رسیدن به نور الهی اشاره میکند. در نهایت، از گذراندن از عالم و پیوستن به حضرت الهی سخن میراند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات فلسفی و دینی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و فلسفه اسلامی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۶۲
دل سرمست ما ز جان بگذشت
آن معانی ازین بیان بگذشت
در خرابات عشق می گردید
لامکان یافت از مکان بگذشت
دنیی و آخرت به هم بر زد
جان چه باشد که از جهان بگذشت
از وجود و عدم سخن نکند
هرکه از نام و از نشان بگذشت
میل جنت دگر نخواهد کرد
دل که بر کوی عاشقان بگذشت
نور رویش به چشم ما بنمود
دیده از بحر بیکران بگذشت
سید ما گذشت از عالم
بنده با حضرتش روان بگذشت
آن معانی ازین بیان بگذشت
در خرابات عشق می گردید
لامکان یافت از مکان بگذشت
دنیی و آخرت به هم بر زد
جان چه باشد که از جهان بگذشت
از وجود و عدم سخن نکند
هرکه از نام و از نشان بگذشت
میل جنت دگر نخواهد کرد
دل که بر کوی عاشقان بگذشت
نور رویش به چشم ما بنمود
دیده از بحر بیکران بگذشت
سید ما گذشت از عالم
بنده با حضرتش روان بگذشت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.