هوش مصنوعی: این متن به مقایسه‌ی عشق و عقل می‌پردازد و عشق را به عنوان حالتی مستانه و فراتر از درک عقل توصیف می‌کند. شاعر از زاهدانی که حال عاشقان را درک نمی‌کنند انتقاد کرده و زیبایی معشوق را نورانی‌کننده‌ی جهان می‌داند. همچنین، دل را گنجی ویرانه اما پر از عشق معرفی می‌کند و خود را به عشق مشهور می‌خواند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه‌ی این متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی به زاهدان و بحث‌های فلسفی درباره‌ی عقل و عشق نیازمند سطحی از بلوغ فکری است.

غزل شمارهٔ ۲۶۹

عشق مستست و عقل مخمور است
عاقل از عاشقی بسی دور است

ذوق مستی طلب کن از مستان
چه کنی همدمی که مخمور است

زاهد ار حال ما نمی داند
هیچ او را مگو که معذور است

آینه روشن است و می بینم
در نظر ناظری که منظور است

آفتاب جمال او بنمود
لاجرم عالمی پر از نور است

گنج ویرانه ای است این دل ما
لیکن از گنج عشق معمور است

دیگران گر به عقل معروفند
نعمت الله به عشق مشهور است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.