۲۴۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۳

دردمندیم و دوا درد دل است
درد دل درمان دوای مشکل است

خانهٔ دل خلوت خالی اوست
خوش دلارامی که ما را در دلست

عاقل ار پندی به عاشق می دهد
وعظ او نزدیک ما بی حاصل است

حق پرست و ترک باطل را بگو
هرچه غیر حق بود او باطل است

حال ما از زاهد رعنا مپرس
زآنکه او از بحر ما در ساحل است

آفتابی می نماید مه به ما
گرچه در ظاهر حجابی حایل است

نعمت الله از منازل درگذشت
هشت منزل نزد او یک منزل است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.