هوش مصنوعی:
این شعر بهار را به تصویر میکشد و از زیباییهای طبیعت و احساسات شاعرانه در مواجهه با فصل بهار سخن میگوید. شاعر از گلها، درختان، باد و ابر صحبت میکند و از احساسات عاشقانه و روحانی خود در این فصل الهام میگیرد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۰۰۳
همه خوردند و بِخُفتند و تَهی گشت وَطَن
وَقتِ آن شُد که دَرآییم خُرامان به چَمَن
دامَنِ سیب کَشانیم سویِ شَفْتالو
بِبَریم از گُلِ تَر، چند سُخَن سویِ سَمَن
نوبَهاران چون مسیح است، فُسون میخواند
تا بَرآیند شهیدانِ نَباتی زِ کَفَن
آن بُتان چون جِهَتِ شُکر دَهان بُگْشادند
جان به بوسه نَرَسد مَست شُد از بویِ دَهَن
تابِ رُخسارِ گُل و لاله خَبَر میدَهَدَم
که چراغیست نَهان گشته دَرین زیرِ لَگَن
بَرگ میلَرزَد و بر شاخ دِلَم میلَرزَد
لَرزهٔ بَرگ زِ باد و دِلَم از خوبِ خُتَن
دستِ دَستانِ صَبا لَخْلَخه را شورانید
تا بیاموخت به طِفْلانِ چَمَن، خُلْقِ حَسَن
بادْ روحِ قُدُس اُفتاد و درختانْ مَریَم
دستْ بازی نِگَر آن سان که کُند شوهر و زن
ابر چون دید که در زیرِ تُتُق خوبانند
بَرفَشانید نِثارِ گُهَر و دُرِّ عَدَن
چون گُلِ سُرخْ گَریبان زِ طَرَب بِدْرانید
وَقتِ آن شُد که به یعقوب رَسَد پیراهَن
چون عَقیقِ یَمَنیِّ لبِ دِلْبَر خندید
بوی ِیَزدان به مُحَمَّد رَسَد از سویِ یَمَن
چند گفتیم پَراکَنده، دلْ آرام نیافت
جُز بر آن زُلفِ پَراکَندهٔ آن شاهِ زَمَن
وَقتِ آن شُد که دَرآییم خُرامان به چَمَن
دامَنِ سیب کَشانیم سویِ شَفْتالو
بِبَریم از گُلِ تَر، چند سُخَن سویِ سَمَن
نوبَهاران چون مسیح است، فُسون میخواند
تا بَرآیند شهیدانِ نَباتی زِ کَفَن
آن بُتان چون جِهَتِ شُکر دَهان بُگْشادند
جان به بوسه نَرَسد مَست شُد از بویِ دَهَن
تابِ رُخسارِ گُل و لاله خَبَر میدَهَدَم
که چراغیست نَهان گشته دَرین زیرِ لَگَن
بَرگ میلَرزَد و بر شاخ دِلَم میلَرزَد
لَرزهٔ بَرگ زِ باد و دِلَم از خوبِ خُتَن
دستِ دَستانِ صَبا لَخْلَخه را شورانید
تا بیاموخت به طِفْلانِ چَمَن، خُلْقِ حَسَن
بادْ روحِ قُدُس اُفتاد و درختانْ مَریَم
دستْ بازی نِگَر آن سان که کُند شوهر و زن
ابر چون دید که در زیرِ تُتُق خوبانند
بَرفَشانید نِثارِ گُهَر و دُرِّ عَدَن
چون گُلِ سُرخْ گَریبان زِ طَرَب بِدْرانید
وَقتِ آن شُد که به یعقوب رَسَد پیراهَن
چون عَقیقِ یَمَنیِّ لبِ دِلْبَر خندید
بوی ِیَزدان به مُحَمَّد رَسَد از سویِ یَمَن
چند گفتیم پَراکَنده، دلْ آرام نیافت
جُز بر آن زُلفِ پَراکَندهٔ آن شاهِ زَمَن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.