هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، به عشق و فداکاری در راه معشوق و ارزشهای معنوی میپردازد. شاعر از عشق به عنوان گنجی در دل ویران یاد میکند و به رابطهٔ عاشقانه و بندگی معشوق اشاره دارد. همچنین، مفاهیمی مانند خلوت با معشوق، خرابات و مستی معنوی نیز در آن دیده میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'خرابات' و 'مستی' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
غزل شمارهٔ ۳۱۲
کشتهٔ عشق تو دل زندهٔ جاویدان است
این چنین کشته کسی زندهٔ جاویدان است
سخن از گنج و طلسم ار بکنم عیب مکن
عشق گنجیست که در کنج دل ویران است
جان فدا کردم و جانان نظری کرد به من
هرچه دارم همه از بندگی جانان است
در سراپردهٔ دل خلوت دلدار من است
خوش مقامی که در او تکیه گه سلطان است
در خرابات قدم نه دَمکی خوش بنشین
که در این آب و هوا پرورش رندان است
چون همه آینهٔ حضرت او می نگری
در هر آئینه که بینم به حقیقت آن است
گوش کن گفتهٔ سید بشنو از سر ذوق
که سخنهای خوشش از نفس مستان است
این چنین کشته کسی زندهٔ جاویدان است
سخن از گنج و طلسم ار بکنم عیب مکن
عشق گنجیست که در کنج دل ویران است
جان فدا کردم و جانان نظری کرد به من
هرچه دارم همه از بندگی جانان است
در سراپردهٔ دل خلوت دلدار من است
خوش مقامی که در او تکیه گه سلطان است
در خرابات قدم نه دَمکی خوش بنشین
که در این آب و هوا پرورش رندان است
چون همه آینهٔ حضرت او می نگری
در هر آئینه که بینم به حقیقت آن است
گوش کن گفتهٔ سید بشنو از سر ذوق
که سخنهای خوشش از نفس مستان است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.