هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه، به ستایش معشوق (یوسف نازنین) و بیان جایگاه والای او در عالم می‌پردازد. شاعر معشوق را جان عالم، آفتاب و ماه می‌داند و عشق به او را پادشاه دل‌ها معرفی می‌کند. همچنین، به وحدت وجود و نقش خیال در جهان اشاره دارد و در پایان، از نعمة الله از آل حسین به نیکی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۲۳

در نظر آنکه نور چشم من است
یوسف نازنین و پیرهن است

همه عالم تن است و او جان است
روشنست آفتاب و مه بدن است

چشم مستی نموده کاین عین است
سر میمی گشوده کاین دهن است

چون یکی در یکی یکی باشد
گر بگویم هزار یک سخن است

غیر از نیست ور تو گوئی هست
همه نقش خیال مرد و زن است

دل ما تخت گاه سلطان است
عشق او پادشاه انجمن است

نعمة الله بود ز آل حسین
در همه جا چو بوالحسن حسن است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.