۲۷۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳۲

همه عالم فدای خدمت اوست
هرچه باشد برای خدمت اوست

خانهٔ روشنست دیدهٔ ما
آری آری سرای خدمت اوست

پادشاه سریر هفت اقلیم
بندگانه گدای خدمت اوست

نبود از خدای بیگانه
هر که او آشنای خدمت اوست

حاصل بحر و کان به وقت سخا
خورده ای از عطای خدمت اوست

آفتاب سپهر عز و جل
جام گیتی نمای خدمت اوست

عرش اعظم که تخت سید ماست
بر هوا از هوای خدمت اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.