۲۵۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳۴

همه عالم ظهور حضرت اوست
همه وابستهٔ محبت اوست

هرچه اندر وجود موجود است
غرق بحر محیط رحمت اوست

تو منی من توام دوئی بگذار
این همه نزد ما هویت اوست

تو عزیزی عزیز خواهی بود
زانکه این عزت تو عزت اوست

همه را خدمت خوشی می کن
چون همه خادمان خدمت اوست

هر خیالی که نقش می بندم
معنیش صورتی ز کسوت اوست

همه منعم به نعمت اللهند
هرچه بینیم عین نعمت اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.