هوش مصنوعی: این متن عرفانی بیانگر وحدت وجود و عشق به معبود است. شاعر خود را فانی در حق و موجود به وجود او می‌داند و همه چیز را تجلی جود الهی می‌خواند. او عرفان را راهی به سوی مقصود نهایی می‌داند و همه چیز را جز خدا خیالی بیش نمی‌پندارد. در نهایت، شاعر خود را ساجد درگاه حق و مستفیض از نعمت‌های او می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۹

بنده ایم و عابد و معبود اوست
بلکه معدومیم ما موجود اوست

گر کسی راهست مقصودی دگر
عارفان را از همه مقصود اوست

جود او بخشید عالم را وجود
نیک دریابش که عین جود اوست

این و آن نقش خیالی بیش نیست
آنکه هست و باشد و هم بود اوست

سر نهاده پیش او بر خاک راه
ساجدیم و حضرت مسجود اوست

حکم میخانه به ما انعام کرد
آنکه ما را این عطا فرمود اوست

نعمت الله جان به جانان داد و رفت
نزد یاران عاقبت محمود اوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.