هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از ساقی می‌خواهد تا با باده‌اش غم‌ها را از بین ببرد و جان را از زندان غم‌ها آزاد کند. او از تأثیرات این باده بر انسان‌ها و تغییراتی که در جامعه ایجاد می‌کند سخن می‌گوید و در نهایت به حالتی از مستی و خیال‌پردازی می‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف باده و مستی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۰۸

میْ بِدِه ای ساقیِ آخِرزمان
ای رُبوده عقل‌هایِ ‌مَردمان

خاکیان زین باده بر گَردون زدند
ای میِ تو نردبان آسْمان

بِشْکَن از باده دَرِ زندانِ غَم
وارَهان جان را زِ زندانِ غَمان

تَنْ بِسانِ ریسْمانْ بُگداخته
جانْ مُعَلَّق می‌زَنَد بر ریسْمان

تُرکْ ساقی گشت، در دِهْ کَس نَمانْد
گُرگ مانْد و گوسفند و تُرکمان

چون رَسید این جا گُمانَم مَست شُد
دل گرفته خوش بَغَل‌هایِ ‌گُمان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.