۲۵۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۱

میخانهٔ دل طرب سرائیست
خوش بارگهی و خوب جائیست

گویند سرخوشیست در وی
هر دم او را ز نو نوائیست

آراسته اند خلوت دل
گویا که سرای پادشاهیست

می در قدح است و عشق در دل
آبی است لطیف خوش هوائیست

دل جام جهان نمای عشق است
یا رب که چه شخص خودنمائیست

هر چیز که دیده دید دل خواست
مشکل حالی عجب بلائیست

جانم به فدای نعمت الله
کز صحبت او مرا صفائیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.