هوش مصنوعی: این متن عرفانی بر یگانگی ذات خداوند و وحدت وجود تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که همه موجودات صفات خدا هستند و جدایی از ذات او ندارند. حقیقت در جهان یکی است و غیر از خدا چیزی وجود ندارد. عشق به عنوان چاره‌ی دردها معرفی شده و اشاره می‌شود که همه چیز فانی است جز ذات خدا. همچنین، شاعر به مقام انسان و ارتباط او با خدا اشاره می‌کند و خود را بخشی از دریای بی‌کران وجود می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجربه‌ی نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. این متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با مباحث عرفانی دارد که معمولاً در سنین پایین‌تر وجود ندارد.

غزل شمارهٔ ۳۷۱

موجود حقیقی به جز از ذات خدا نیست
مائیم صفات و صفت از ذات جدا نیست

جز عین یکی در دو جهان نیست حقیقت
گر هست تو را در نظرت غیر مرا نیست

عشق است مرا چاره و این چاره مرا هست
درد است دوای تو و این درد تو را نیست

هرجا که تو انگشت نهی عین حقست آن
زین نیست معین که کجا هست و کجا نیست

چون است بقای همه و باقی مطلق
چیزی که بود قابل تغییر و فنا نیست

آن دم که دمیدند دم آدم خاکی
بود آن دم ما زان همه دم جز دم ما نیست

سرمست شراب ازل و جام الستیم
در مجلس ما ساقی ما غیر خدا نیست

ما ماهی دریای محیطیم کماهی
ماهیت ما را تو نگر تا که که را نیست

سید چو همه طالب و مطلوب نمایند
عاشق نتوان گفت که معشوق نما نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.