۶۵۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۱۱

جانِ جان‌هایی، تو جان را بَرشِکَن
کَس تویی، دیگر کَسان را بَرشِکَن

گوهرِ باقی دَرآ در دیده‌ها
سنگْ بِسْتان، باقیان را بَرشِکَن

ز آسْمانِ حَقْ بِتاب ای آفتاب
اَخْتَرانِ آسْمان را بَرشِکَن

غَیب دان کُن سینه‌هایِ ‌خَلْق را
سینه‌هایِ ‌عَیب دان را بَرشِکَن

بانشانْ از‌‌ بی‌نشان پَرده شُده
بی‌نشانی، هر نشان را بَرشِکَن

روزِ مُطْلَق کُن شبِ تاریک را
بارنامه‌یْ پاسْبان را بَرشِکَن

شَمسِ تبریز آفتابی، آفتاب
شمعِ جان و شَمعدان را بَرشِکَن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.