هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و فراق معشوق خود سخن می‌گوید. او معشوق را به شمع و جان خود تشبیه می‌کند و بیان می‌کند که بدون او زندگی معنایی ندارد. شاعر همچنین از مفاهیم عرفانی مانند آب حیات و سخنان خضر استفاده می‌کند تا عمق عشق و نیاز خود به معشوق را نشان دهد. در نهایت، شاعر از غم و اندوه ناشی از فراق می‌گوید و بیان می‌کند که تنها راه رهایی از این غم، رسیدن به معشوق است.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و تشبیهات موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۲۰۱۲

ای دِلارامِ من و ای دل شِکَن
وِیْ کَشیده خویش‌‌ بی‌جُرمی زِ من

از نَظَر رَفتی، زِ دلْ بیرون نِه‌یی
زان که تو شمعیّ و جان و دلْ لَگَن

جانِ منْ جانِ تو، جانَتْ جانِ من
هیچ کَس دیده‌ست یک جانْ در دو تَن؟

زندگی‌اَم وَصلِ تو، مَرگَم فِراق
بی‌نَظیرم کرده‌یی اَنْدَر دو فَن

بس بِجُستم آبِ حیوان، خِضْر گفت
بی‌وصالَشْ جان نیابی، جان مَکَن

غَم نیارَد گِردِ غمگینِ تو گشت
وَرْ بِگَردد بایَدَش گَردن زَدن

جان‌‌ها زان گِردِ تو گرددهَمی
جانْ اَدیم و تو سُهیلْ اَنْدَر یَمَن

بَهرِ تو گفته‌ست منصورِ حَلاج
یا صَغیرَ السِّنِ یا رَطْبَ الْبَدَن

شیرْ مَستِ شَهْدِ تو گشت و بِگُفت
یا قَریبَ الْعَهْدِ مِنْ شُربِ اللَّبْن

پیشِ مَستانِ تو غَم را راه نیست
فِکْرَت و غَم هست کارِ بوالْحَسَن

هر کِه در چاهِ طَبیعت مانده‌ست
چاره‌اش ‌‌نَبْوَد زِ فِکْرِ چون رَسَن

چون که بَرپَرّید، کاسِد گشت حَبْل
چون یَقینی یافت، کاسِد گشت ظَن

هم زبانِ‌‌ بی‌زبانان شو، دِلا
تا به گفت و گو نباشی مُرتَهَن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.