هوش مصنوعی: این متن عرفانی و شاعرانه به موضوع عشق الهی و عرفان می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که بدون عشق به معشوق، زندگی بی‌معناست و عاشقان به کفر و ایمان توجهی ندارند. همچنین، اشاره می‌کند که درد عشق بهتر از درمان آن است و حال مستان را تنها کسانی درک می‌کنند که خود آن را تجربه کرده‌اند. در پایان، تأکید می‌کند که کفران نعمت خداوند باعث دوری از اسلام واقعی می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند کفر و ایمان ممکن است برای سنین پایین نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۷۵

در دل هر که عشق جانان نیست
مرده دانش که در تنش جان نیست

عاشق زلف و روی معشوقم
التفاتم به کفر و ایمان نیست

در خرابات چون من سرمست
هیچ رندی میان رندان نیست

ای که درمان درد می جوئی
خوشتر از درد درد درمان نیست

حالتی دیگر است مستان را
تو ندانی اگر تو را آن نیست

نور چشم است و در نظر پیداست
روشنش را ببین که پنهان نیست

هر که کفران نعمت الله کرد
در همه مذهبی مسلمان نیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.