۲۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۰۸

مطرب عشق ساز ما بنواخت
به نوا جان بینوا بنواخت

در خرابات ساقی سرمست
درد ما را به صد دوا بنواخت

گرچه بنواخت جان عالم را
پادشاه است و این گدا بنواخت

می نوازد به لطف عالم را
دل این خسته بارها بنواخت

مبتلای بلای او بودم
چاره ای کرد و مبتلا بنواخت

شاهد غیر در سرای وجود
به نهان خاطر مرا بنواخت

شهرتی یافت در جهان که به عشق
نعمت الله را خدا بنواخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.