هوش مصنوعی:
این شعر از نعمت الله بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از سوختن در آتش عشق و از دست دادن همه چیز، از جمله جان، ایمان و حتی نوشتههایش، سخن میگوید. او عشق را به آتش تشبیه میکند که همه وجودش را سوزانده و ویران کرده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای شدید مانند سوختن و ویرانی ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۴۱۲
آتشی ظاهر شد و پیدا و پنهانم بسوخت
شمع عشقش در گرفت و رشتهٔ جانم بسوخت
از دم گرمم به عالم آتشی خوش در فتاد
هرچه بود ازخشک و تر هم این و هم آنم بسوخت
عشق جانان آتش است و جان من پروانه ای
منتش بر جان من کز عشق او جانم بسوخت
عود دل را سوختم در مجمر سینه خوشی
از تف آن دامن و کوی گریبانم بسوخت
بود گنج معرفت در کنج ویران دلم
آتشی افتاد و گنج و کنج ویرانم بسوخت
ز آه دل سوزم که آتش می نهد در این و آن
جسم و جان بر باد رفت و کفر و ایمانم بسوخت
گفته های نعمت الله می نوشتم در کتاب
در ورق آتش فتاد و دست و دیوانم بسوخت
شمع عشقش در گرفت و رشتهٔ جانم بسوخت
از دم گرمم به عالم آتشی خوش در فتاد
هرچه بود ازخشک و تر هم این و هم آنم بسوخت
عشق جانان آتش است و جان من پروانه ای
منتش بر جان من کز عشق او جانم بسوخت
عود دل را سوختم در مجمر سینه خوشی
از تف آن دامن و کوی گریبانم بسوخت
بود گنج معرفت در کنج ویران دلم
آتشی افتاد و گنج و کنج ویرانم بسوخت
ز آه دل سوزم که آتش می نهد در این و آن
جسم و جان بر باد رفت و کفر و ایمانم بسوخت
گفته های نعمت الله می نوشتم در کتاب
در ورق آتش فتاد و دست و دیوانم بسوخت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.