هوش مصنوعی:
متن بالا بیانگر دیدگاهی عارفانه و رندانه نسبت به زندگی و مرگ است. شاعر با بیانی شورانگیز از رهایی از تعلقات دنیوی، عشق به معشوق و رفتن با شوق و عاشقانه سخن میگوید. او بر زندهدلی و سرمستی تأکید دارد و مرگ را نه به عنوان پایان، بلکه به عنوان حرکتی عاشقانه و آگاهانه تصویر میکند.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مضامین عرفانی و فلسفی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و رهایی از تعلقات دنیوی نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۴۳۱
فارغ از نام و نشان خواهیم رفت
رند سرمست از جهان خواهیم رفت
رخت خود را تا کناری می کشیم
ناگهانی از میان خواهیم رفت
تا نگوئی بنده ای از خواجه مُرد
ما بر زنده دلان خواهیم رفت
گر خطاب ارجعی آید به ما
عاشقانه خوش دوان خواهیم رفت
عارفان رفتند از این عالم بسی
ما دگر چون عارفان خواهیم رفت
جان ما دل زنده از جانان بود
زنده دل از ملک جان خواهیم رفت
از ازل رندانه سرمست آمدیم
نزد سید هم چنان خواهیم رفت
رند سرمست از جهان خواهیم رفت
رخت خود را تا کناری می کشیم
ناگهانی از میان خواهیم رفت
تا نگوئی بنده ای از خواجه مُرد
ما بر زنده دلان خواهیم رفت
گر خطاب ارجعی آید به ما
عاشقانه خوش دوان خواهیم رفت
عارفان رفتند از این عالم بسی
ما دگر چون عارفان خواهیم رفت
جان ما دل زنده از جانان بود
زنده دل از ملک جان خواهیم رفت
از ازل رندانه سرمست آمدیم
نزد سید هم چنان خواهیم رفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.