هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از نعمة الله بیانگر درد هجران و عشق به معشوق است. شاعر از نگاه معشوق، خلوت‌گزینی، امید به وصال، و بلای عشق سخن می‌گوید و احساسات عمیق خود را با تصاویر شاعرانه مانند جاری شدن آب چشم و دریا گرفتن آن بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کهن فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۳۹

چشم مستش گوشه ای از ما گرفت
گوئیا از ما عنایت وا گرفت

عارفانه خلوتی خالی گزید
کنج خلوتخانهٔ تنها گرفت

دل ز هجرش گر بنالد گو بنال
دیگران را کی بود بر ما گرفت

بر امید وصل او جان عزیز
رفت و بر خاک درش مأوا گرفت

آب چشم ما به هر سو شد روان
سو به سوی ما همه دریا گرفت

در بلای عشق او افتاد دل
زان بلا این کار ما بالا گرفت

نعمة الله رفت از عالم ولی
درگه یکتای بی همتا گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.