هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر اشتیاق و عشق عمیق شاعر به معشوق است. او با آرزوی دیدار دوباره و سلامت، خود را فدای معشوق می‌کند و از عشق بی‌پایانش سخن می‌گوید. شاعر با وجود ملامت‌های عقل، از عشق خود دست نمی‌کشد و معشوق را به یادآوری خود دعوت می‌کند. در نهایت، او خود را بنده‌ای وفادار و معشوق را شاه جهان می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۴۵۲

رفتی به سلامت به سلامت به سلامت
امید که آئی و من آیم به سلامت

سر در قدمت بازم و جان را بسپارم
دست من و دامان تو تا روز قیامت

از روی کرم یاد کن این بندهٔ خود را
ای جان به فدای تو و آن نامه و نامت

دل زنده شود چون برسد از تو پیامی
یابیم حیات ابدی ما ز پیامت

هرچند ملامت که کند عقل ز عشقت
عاشق نرود از سر کویت به ملامت

آمد دل و در دام سر زلف تو افتاد
مرغیست مبارک که فتادست به دامت

جانا نظری کن که منم بندهٔ سید
تو شاه جهانی و جهان باد به کامت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.