هوش مصنوعی: این متن به توصیف حال و هوای رندان خرابات می‌پردازد که در میخانه‌ای وقف‌شده به رندان، مست و سرگشته هستند. آن‌ها دل و جان را به جانان خرابات داده‌اند و از نعمت‌های آن بهره برده‌اند. شعر حالتی از بی‌خودی و عشق به خرابات و یاران آن را بیان می‌کند.
رده سنی: 18+ متن به موضوعاتی مانند شراب و مستی اشاره دارد که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین، مضامین عرفانی و عاشقانه آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۵۵

مائیم و می صحبت رندان خرابات
سرگشته در آن کوچه چو رندان خرابات

میخانهٔ ما وقف و سبیل است به رندان
جاوید به فرمودهٔ سلطان خرابات

مستیم و خرابیم و سر از پای ندانیم
دل داده و جان نیز به جانان خرابات

خوانی است خرابات نهاده بر رندان
خوردیم بسی نعمت از این خوان خرابات

جمعی ز سر زلف بتی گشته پریشان
جمعیت از آن یافت پریشان خرابات

ذوقی که دلم راست به عالم نتوان گفت
این ذوق طلب کن تو ز یاران خرابات

در کوی خرابات نشستیم به عشرت
با سید سرمست و حریفان خرابات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.