۲۸۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۶۱

عشق آمد و عقل کرد غارت
ای دل تو به جان بر این بشارت

ترک عجمیست عشق دانی
ور ترک غریب نیست غارت

گفتم به عبارتی در آرم
وصف رخ او به استعارت

چون آتش عشق او برافروخت
هم عقل بسوخت هم عبارت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.