هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و جذبههای آن سخن میگوید. شاعر از کشش و جاذبهی معشوق و تأثیر عمیق آن بر روح و روان خود مینویسد. او عشق را به عنوان نیرویی توصیف میکند که گاه نوازشگر و گاه دردناک است، اما در نهایت او را به سوی معشوق میکشاند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی و کششهای عاشقانه ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۴۶۹
ترک سرمستی مرا دامن کشانم میکشد
باز بگشوده کنار و در میانم میکشد
در کش خود می کشد ما را به صد لطف و کرم
گه چنینم مینوازد گه چنانم میکشد
کی کشد ما را ، چو لطفش میکشد ما را به ناز
عاشق مست خرابم کش کشانم میکشد
از بلای عشق او چون کار ما بالا گرفت
از زمین برداشته بر آسمانم میکشد
میکشم نقش خیالش بر سواد چشم خود
زانکه این نقش خیال او روانم میکشد
جذبهٔ او می رسد خوش می کشد ما را به ذوق
در کشاکش اوفتادم چون دوانم می کشد
نعمتالله جمله عالم را به سوی خود کشید
جان فدای او که عشق او به جانم میکشد
باز بگشوده کنار و در میانم میکشد
در کش خود می کشد ما را به صد لطف و کرم
گه چنینم مینوازد گه چنانم میکشد
کی کشد ما را ، چو لطفش میکشد ما را به ناز
عاشق مست خرابم کش کشانم میکشد
از بلای عشق او چون کار ما بالا گرفت
از زمین برداشته بر آسمانم میکشد
میکشم نقش خیالش بر سواد چشم خود
زانکه این نقش خیال او روانم میکشد
جذبهٔ او می رسد خوش می کشد ما را به ذوق
در کشاکش اوفتادم چون دوانم می کشد
نعمتالله جمله عالم را به سوی خود کشید
جان فدای او که عشق او به جانم میکشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.