هوش مصنوعی:
این متن عرفانی از عشق الهی و وحدت وجود سخن میگوید. شاعر درد عشق را شیرین توصیف میکند و بیان میدارد که همهچیز در عالم تجلیای از معشوق حقیقی است. او به وحدت عاشق و معشوق اشاره دارد و تأکید میکند که همهی وجود و داراییهای ما از آنِ اوست.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۴۹۱
خوش بود دردی که درمان او بود
خرم آن جانی که جانان او بود
کفر زلفش رونق ایمان ماست
کفر کی باشد که ایمان او بود
گرد عالم روز و شب گردیده ام
دیده ام پیدا و پنهان او بود
بی نشانی آیتی در شأن اوست
شأن او نام و نشان او بود
موج دریائیم و دریا عین ماست
هر چه ما داریم آن او بود
عین او در عین ما چون شد عیان
در همه عالم عیان او بود
عارفانه گفتهٔ سید بخوان
کاین معانی از بیان او بود
خرم آن جانی که جانان او بود
کفر زلفش رونق ایمان ماست
کفر کی باشد که ایمان او بود
گرد عالم روز و شب گردیده ام
دیده ام پیدا و پنهان او بود
بی نشانی آیتی در شأن اوست
شأن او نام و نشان او بود
موج دریائیم و دریا عین ماست
هر چه ما داریم آن او بود
عین او در عین ما چون شد عیان
در همه عالم عیان او بود
عارفانه گفتهٔ سید بخوان
کاین معانی از بیان او بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.