هوش مصنوعی: این متن عرفانی از نعمت الله ولی، به زیبایی‌های معنوی و عشق الهی می‌پردازد. شاعر نور الهی را منشأ همه نیکی‌ها می‌داند و تأکید می‌کند که وجود عالم از جود اوست. او به دنبال وصل با معشوق الهی است و اشاره می‌کند که حتی کوچک‌ترین حجاب می‌تواند مانع این وصل شود. در نهایت، شاعر از یافتن خود در گم‌گشتگی و خلوت با معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۹۸

در نظر گر نور روی او بود
هرچه آید در نظر نیکو بود

عالمی از جود او دارد وجود
بی وجود او وجودی چو بود

هر کجا شاهیست در تخت وجود
پیش آن سلطان ما آنجو بود

یک سر موئی نیابی وصل او
گر حجاب تو سر یک مو بود

هر که او گم کردهٔ خود باز یافت
روز و شب چون ما به جست و جو بود

التفاتی گر به خلوت باشدش
چشم ما خلوتسرای او بود

نعمت الله چون در آئینه نمود
دو نماید گر چو او یکرو بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.