هوش مصنوعی:
این متن عرفانی از نعمت الله ولی، شاعر و عارف ایرانی، بیانگر عشق و ارادت به معشوق الهی است. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند نور آفتاب، دریا و خرابات، حالات عرفانی و سیر و سلوک روحانی خود را توصیف میکند. او از فنا در معشوق و وحدت وجود سخن میگوید و ساقی را نماد هدایتگر روحانی میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اصطلاحات مانند 'خرابات' و 'مستی' ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند.
غزل شمارهٔ ۵۰۶
چشم بینائی که بر او اوفتد
سر نهد بر پاش و بر رو اوفتد
هر که بر خاک درش افتد چو ما
مسکن او جای نیکو اوفتد
آفتابست او و عالم سایه بان
نور او بر ما و بر تو اوفتد
دل به دریا داده ایم و می رویم
آخر این کار تا چو اوفتد
رنگ و بوی اوست رنگ و بوی ما
گر سخن با رنگ و با بو اوفتد
بر سر کوی خرابات مغان
گر رسد مستی به یلهو اوفتد
نعمت الله ساقی سرمست ماست
برنخیزد هر که با او اوفتد
سر نهد بر پاش و بر رو اوفتد
هر که بر خاک درش افتد چو ما
مسکن او جای نیکو اوفتد
آفتابست او و عالم سایه بان
نور او بر ما و بر تو اوفتد
دل به دریا داده ایم و می رویم
آخر این کار تا چو اوفتد
رنگ و بوی اوست رنگ و بوی ما
گر سخن با رنگ و با بو اوفتد
بر سر کوی خرابات مغان
گر رسد مستی به یلهو اوفتد
نعمت الله ساقی سرمست ماست
برنخیزد هر که با او اوفتد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.