۳۰۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۰۸

چشم ما آبش به هر سو می رود
آبروی ماست بر رو می رود

می رود از چشم ما آب خوشی
همچو سیلابی که از جو می رود

دل چو دست و سر به پای او فکند
بر سر کویش به پهلو می رود

گر بیاید جان به او آید برم
ور رود پیوسته با او می رود

هر کسی کو می رود در راه عشق
گو برو خوش خوش که نیکو می رود

در هوای زلف او باد صبا
گشته سرگردان به هر سو می رود

هر که او بنشست با سید دمی
جاودان پیوسته سر جو می رود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.