۲۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۵۰

بلبل جان چو ساکن تن شد
مجلس کاینات گلشن شد

آفتاب وجوب رو بنمود
شب امکان چون روز روشن شد

گنج اسما نثار ما فرمود
نقد هر یک از آن معین شد

بود پیدا ولی نهان از ما
آمد اینجا به ما مبین شد

عین اول ظهور چون فرمود
واضح و لائح و مبرهن شد

جام گیتی نما چو صیقل یافت
حسن آمد به حسن و احسن شد

نعمت الله جمال را بنمود
نور او نور دیدهٔ من شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.