هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه بیانگر عشق و ارادت به معشوق الهی است. شاعر از یار الهی سخن می‌گوید که حضور او جهان را برای عاشق بهشتی جاودان می‌سازد. مفاهیمی مانند می‌خوارگی عرفانی، درد عشق، و نور الهی در این اشعار به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده‌ای مانند 'می‌خوارگی' و 'خرابات' است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین برخی مضامین مانند 'تیغ عشق' و 'خونبها' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۱

به کام ما بود عالم اگر او یار ما باشد
چنین دولت نمی دانم در این عالم که را باشد

در خلوتسرای او بهشت جاودان ماست
چه خوش ذوقی که رندان را در این خلوتسرا باشد

خراباتست و ما سرمست و ساقی جام می بر دست
ز می توبه در این حالت به نزد ما خطا باشد

بیا و دُردی دردش به دست دردمندان ده
که دُرد درد او ما را به از صاف دوا باشد

به تیغ عشق اگر کشته شوی چون ما غنیمت دان
که جانت زندهٔ جاوید و جانان خونبها باشد

ز نور آفتاب او همه عالم منور شد
نمی بینیم یک ذره که بی نور خدا باشد

به جان سید عالم که بنده بندهٔ جانیست
از آن شد هرکه می بینی گدای این گدا باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.