هوش مصنوعی:
متن شعری است که در آن شاعر از احساسات خود در مورد عشق و جدایی سخن میگوید. او از درد دوری و بیقراری ناشی از عشق شکایت میکند و از مخاطب میخواهد که به او توجه کند و دردش را درک کند. شاعر همچنین از بیتوجهی و طعنههای مخاطب ناراحت است و از او میخواهد که به جای طعنه زدن، به او کمک کند و رحمت خود را شامل حالش کند.
رده سنی:
16+
این متن به دلیل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه، مناسب نوجوانان و بزرگسالانی است که توانایی درک و تجربه احساسات پیچیده را دارند. همچنین، زبان و ساختار شعری آن ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۰۳۰
گفتی مرا که چونی؟ در رویِ ما نَظَر کُن
گفتی خوشی تو بیما؟ زین طَعْنهها گُذَر کُن
گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارَت
کَس بیتو خوش نباشد، رو قِصّهٔ دِگَر کُن
گفتی مَلول گشتم، از عشقْ چند گویی؟
آن کَس که نیست عاشقْ گو قِصّه مُختَصَر کُن
در آتَشَم، در آبَم، چون مَحْرَمی نیابَم
کُنجی رَوَم که یا رَب، این تیغ را سِپَر کُن
گُستاخِمان تو کردی، گفتی تو روزِ اوَّل
حاجَت بِخواه از ما، وَزْ دَردِ ما خَبَر کُن
گفتی شُدم پَریشان، از مُفْلِسیِّ یاران
بُگْشا دو لبْ جهان را پُردُرّ و پُرگُهَر کُن
گفتی کَمَر به خِدمَت، بَربَند تو به حُرمَت
بُگْشا دو دستِ رَحْمَت، بر گِردِ من کَمَر کُن
گفتی خوشی تو بیما؟ زین طَعْنهها گُذَر کُن
گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارَت
کَس بیتو خوش نباشد، رو قِصّهٔ دِگَر کُن
گفتی مَلول گشتم، از عشقْ چند گویی؟
آن کَس که نیست عاشقْ گو قِصّه مُختَصَر کُن
در آتَشَم، در آبَم، چون مَحْرَمی نیابَم
کُنجی رَوَم که یا رَب، این تیغ را سِپَر کُن
گُستاخِمان تو کردی، گفتی تو روزِ اوَّل
حاجَت بِخواه از ما، وَزْ دَردِ ما خَبَر کُن
گفتی شُدم پَریشان، از مُفْلِسیِّ یاران
بُگْشا دو لبْ جهان را پُردُرّ و پُرگُهَر کُن
گفتی کَمَر به خِدمَت، بَربَند تو به حُرمَت
بُگْشا دو دستِ رَحْمَت، بر گِردِ من کَمَر کُن
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.