هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر وفاداری و عشق بی‌قید و شرط به معشوق (چه انسانی و چه الهی) است. شاعر تأکید می‌کند که تنها خداوند از عمق این عشق و وفاداری آگاه است و دیگران نمی‌توانند آن را درک کنند. همچنین، اشاره‌ای به مستی معنوی و حضور در خرابات مغان دارد که نمادی از عرفان و رهایی از تعلقات دنیوی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند 'مستی' و 'خرابات مغان' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نیاز به توضیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۴

عهد با زلف تو بستیم خدا می داند
سر موئی نشکستیم خدا می داند

با خیال تو نشستیم به هر حال که بود
نزد غیری ننشستیم خدا می داند

هر خیالی که گشادیم به رویش دیده
در زمان نقش نو بستیم خدا می داند

سر ما از نظر اهل نظر پنهان نیست
در همه حال که هستیم خدا می داند

در دل ما نتوان یافت هوای دگری
جز خدا را نپرستیم خدا می داند

گر همه خلق جهان مستی ما دانستند
گو بدانند که مستیم خدا می داند

درخرابات مغان سید سرمستانیم
تو چه دانی ز چه دستیم خدا می داند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.