۲۷۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۴۸

غنچه در گلستان تبسم کرد
بلبل از ذوق آن ترنم کرد

ساقی مست می به رندان داد
عاقل از عشق عقل را گم کرد

چشم ما شد منور از رویش
نظری خوش به چشم مردم کرد

خاطرم می کشد به میخانه
این چنین عزم دل مصمم کرد

خوش خیالی به خواب می دیدم
دوش تا روز دل تنعم کرد

عقل بالانشین مجلس بود
عشق آمد بر او تقدم کرد

خم می خوش خوشی به جوش آمد
سید مست میل آن خم کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.