هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از مخاطب می‌خواهد به جای توجه به ظواهر دنیوی، به حقیقت و پاکی درون توجه کند. شاعر از مخاطب می‌خواهد که با نگاهی عمیق، جهان فانی را به بقا تبدیل کند، زهر دشمنان را به شکر تبدیل کند و در هر شرایطی، نور و زیبایی را بیافریند. همچنین، شاعر تأکید می‌کند که باید از پرده‌های ظاهری عبور کرد و به حقیقت رسید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۴۰

روز است ای دو دیده، در روزَنَم نَظَر کُن
تو اصلِ آفتابی، چون آمدیْ سَحَر کُن

بَردار طالِبان را، وَزْ هفت بَحْر بُگْذر
مَنْگَر به گاو و ماهی، وَزْ صد چُنین گُذَر کُن

پیدا بِکُن که پاکی از کَوْن و پَست و بالا
وین خانهٔ کُهَن را‌‌ بی‌زیر و‌‌ بی‌زَبَر کُن

عالَم فَناست جُمله، در یک دَمَش بَقا کُن
ماری‌ست زَهر دارد، تو زَهرِ او شِکَر کُن

هر سو که خُشک بینی، تو چَشمه‌یی رَوان کُن
هر جا که سنگْ بینی، از عَکسِ خود گُهَر کُن

اَنْدَر قَفایِ عاشق، هر سو که خَصْمْ بینی
او را به زَخْمِ سیلی، اَنْدَر زمان به دَرکُن

تا چند عُذر گویی؟ کورند و می‌نَبینَند
گَر کورِشان نخواهی، در دیده‌شان نَظَر کُن

خواهی که پَرده‌هاشان در دیده‌‌ها نباشد
فَرما تو پَردگی را کَزْ پَرده‌‌ها عَبَر کُن

فرمان تو راست مُطْلَق، با جمعْ در میان نِهْ
بَستَم قَبایِ عُطْلَت، هم چارهٔ کَمَر کُن

ای آفتابِ عَرشی ای شَمسِ حَقِّ تبریز
چون ماهِ نو نِزارم، رویَم تو در قَمَر کُن
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.