هوش مصنوعی: این متن به وحدت وجود و پیوند بین ظاهر و باطن، جسم و جان، و عشق الهی اشاره دارد. با استفاده از استعاره‌هایی مانند آینه، پرگار، و میخانه، شاعر بیان می‌کند که همه چیز در هستی بازتابی از حقیقت واحد است و عارفان این وحدت را درک می‌کنند.
رده سنی: 18+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد.

غزل شمارهٔ ۶۸۲

هستی ما همه بود به وجود
نفسی بی وجود نتوان بود

بنماید یکی به نقش و خیال
در دو آئینه آن یکی دو نمود

جسم و جان ، جام و می ، دل و دلدار
هر چه دارد همه به ما بنمود

همچو پرگار بود دل پر کار
نقطه نقطه محیط را بنمود

اول و آخرش به هم پیوست
ظاهر و باطنش ز هم آسود

لیس فی الدار غیره دیار
هر موحد که بود این فرمود

نعمت الله که میر مستان است
در میخانه بر جهان بگشود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.