هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و لطف معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تنها اوست که می‌تواند درهای دل را بگشاید. شاعر خود را بندهٔ معشوق می‌داند و از مستی عشق و ضعف عقل سخن می‌گوید. همچنین، به بخشش و کرم معشوق اشاره می‌کند که نعمت‌های الهی را به خلق می‌بخشد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به درک بالاتری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۹۱

خواب در چشم خوش نمی آید
گر خیالش به خواب بنماید

چشم دارم که لطف او به کرم
نظری هم به بنده فرماید

خلوت خاص اوست خانهٔ دل
در سرا غیر او نمی شاید

در میخانه او به ما بگشود
این چنین در ، جز او که بگشاید

عشق مست است و عقل مخمورست
به لب خشک باده پیماید

هر که با جام می شود همدم
یک دم از عمر خود بیاساید

بندهٔ سیدم که از کرمش
نعمت الله به خلق بخشاید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.