هوش مصنوعی:
این متن به بیان حالات روحی و معنوی یک فرد مست و هشیار میپردازد که از دغدغههای دنیوی و مفاهیم ازلی و ابدی فارغ است. او در مستی خود، تفاوتهای ظاهری مانند بالا و پایین، شکست و درستی، و نشستن و برخاستن را نمیشناسد. عاشق میپرست و از عاقل خودپرست دوری میکند. در نهایت، شاعر (نعمتالله) تنها یک حقیقت را در همه عالم میشناسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۷۶۰
هست هشیار و مست نشناسد
آستین را از دست نشناسد
از ازل و از ابد بود فارغ
او بلی از الست نشناسد
رند سرمست جام چون بشکست
او درست از شکست نشناسسد
بر در میفروش خوش بنشست
خاستن از نشست نشناسد
عاقل خود پرست مخمور است
عاشق می پرست نشناسد
آسمان و زمین کجا داند
چون که بالا و پست نشناسد
نعمت الله در همه عالم
غیر آن یک که هست نشناسد
آستین را از دست نشناسد
از ازل و از ابد بود فارغ
او بلی از الست نشناسد
رند سرمست جام چون بشکست
او درست از شکست نشناسسد
بر در میفروش خوش بنشست
خاستن از نشست نشناسد
عاقل خود پرست مخمور است
عاشق می پرست نشناسد
آسمان و زمین کجا داند
چون که بالا و پست نشناسد
نعمت الله در همه عالم
غیر آن یک که هست نشناسد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.