هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از نعمت الله باز، به موضوع عشق الهی و وحدت وجود میپردازد. شاعر با استفاده از استعارههایی مانند قطره و دریا، موج و دریا، و مستی در مجلس عشق، به بیان تجربهی عرفانی خود از رسیدن به حقیقت و وحدت با معشوق ازلی میپردازد. او عشق را بلایی خوش توصیف میکند که انسان را به مقامات بالای معنوی میرساند و از عقل و خرد به عنوان ناتوان از درک این مقامات یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده در این شعر، درک آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی و خرابی در مجلس عشق، نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
غزل شمارهٔ ۷۶۲
نعمت الله باز با ما وا رسید
چون که از ما بود با مأوا رسید
همچو قطره رفته بود از بحر ما
آمد آنجا باز با دریا رسید
مجلس عشقست و ما مست و خراب
کی تواند عقل اینجاها رسید
عشق بالایش بلائی خوش بود
این بلا ما را از آن بالا رسید
موج و دریا چون به هم آمیختند
عین ما گوئی به عین ما رسید
تا سر زلفش پریشان یافتیم
بر سر ما عالمی سودا رسید
داد سید حکم میخانه به ما
منصب عالی چنین ما را رسید
چون که از ما بود با مأوا رسید
همچو قطره رفته بود از بحر ما
آمد آنجا باز با دریا رسید
مجلس عشقست و ما مست و خراب
کی تواند عقل اینجاها رسید
عشق بالایش بلائی خوش بود
این بلا ما را از آن بالا رسید
موج و دریا چون به هم آمیختند
عین ما گوئی به عین ما رسید
تا سر زلفش پریشان یافتیم
بر سر ما عالمی سودا رسید
داد سید حکم میخانه به ما
منصب عالی چنین ما را رسید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.