۲۳۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۷۱

به چشم ما جهانی می توان دید
در این آئینه آنی می توان دید

دل زنده دلان چون زنده از اوست
ببین در دل که جانی می توان دید

خوشی در چشم مست ما نظر کن
که نور او روانی می توان دید

اگر بینی تو رند باده نوشی
دمی بنگر زمانی می توان دید

دل من سوخته است از آتش عشق
از آن داغش نشانی می توان دید

بیا بر چشم ما بنشین زمانی
که بحر بیکرانی می توان دید

بگیر این جام می از نعمت الله
که از نورش فلانی می توان دید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.