هوش مصنوعی: این متن عرفانی از نعمتالله ولی، بر اهمیت گم کردن خود برای یافتن راه حقیقی، عشق به معشوق حقیقی و وحدت وجود تأکید دارد. شاعر از ذوق عشق، نور الهی و انعکاس آن در آینه‌های مختلف سخن می‌گوید و به خواننده توصیه می‌کند تا با چشم دل، نور حق را ببیند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این متن نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و فلسفی دارد.

غزل شمارهٔ ۸۵۲

راه را گم کرده ای جان پدر
خویش را گم کن که ره یابی دگر

عشقبازی گر کنی با من نشین
جان بباز و دل بده سر هم به سر

ذوق اگر داری ببینی نور او
خوش به چشم ما در آ او را نگر

آینه گر صد نماید ور هزار
می نماید آفتابی در نظر

یک وجود است و صفاتش بی شمار
آن یکی در هر یکی خوش می شمر

عاشق و معشوق و عشقی در وجود
از وجود خود اگر یابی خبر

چشم مست نعمت الله را ببین
نور او دارد همیشه در بصر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.