هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از زبان عاشقی سرگشته و مست بیان میشود که یار را حقیقت وجودی خود میداند و در خرابات عشق، فارغ از قیدوبندهای دنیوی، به بادهنوشی و رندی مشغول است. شاعر خود را دردمندی بیهمتا میخواند که تنها همدمش جام شراب و یار ساقی است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عرفانی پیچیده، استفاده از نمادهای شراب و مستی (با بار معنوی خاص)، و زبان ادبی سنگین ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا گمراهکننده باشد. درک صحیح متن نیاز به آشنایی با ادبیات صوفیانه دارد.
غزل شمارهٔ ۸۸۰
منم آئینهٔ حقیقت یار
گرچه باشد حقیقت آینه دار
نور چشم من است و در دیده
نیست جز روی خوب او دیدار
خانه خالی و یار در خلوت
لیس فی الدار غیره دیار
در خرابات عشق می گردیم
عاشق و رند و لاابالی وار
نتوان یافت در همه عالم
همچو من دردمند دُردی خوار
فارغ از محتسب گرفته شراب
آمده مست بر سر بازار
همدمم جام و محرمم باده
نعمت الله حریف و ساقی یار
گرچه باشد حقیقت آینه دار
نور چشم من است و در دیده
نیست جز روی خوب او دیدار
خانه خالی و یار در خلوت
لیس فی الدار غیره دیار
در خرابات عشق می گردیم
عاشق و رند و لاابالی وار
نتوان یافت در همه عالم
همچو من دردمند دُردی خوار
فارغ از محتسب گرفته شراب
آمده مست بر سر بازار
همدمم جام و محرمم باده
نعمت الله حریف و ساقی یار
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.