هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به ستایش عشق و مستی معنوی می‌پردازد و از عقل‌گرایی دوری می‌جوید. شاعر از ساقی می‌خواهد که شراب بیاورد و بر سر دوستان بریزد، از زندگی جاودانه سخن می‌گوید و عشق را به عنوان تنها دستاویز واقعی معرفی می‌کند. همچنین، به صبر و بردباری در راه عشق اشاره می‌کند و از نمادهای عاشقانه مانند فرهاد و شیرین استفاده می‌نماید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مفاهیم مستی معنوی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۸۹۶

رند مستیم و عشق شورانگیز
عقل مخور گو ز ما پرهیز

ساقیا خم می بیار آن دم
خم می بر سر حریفان ریز

بر در می فروش خوش بنشین
از سر کاینات هم برخیز

جاودان گر حیات می‌جوئی
جان و جانان به همدگر آمیز

گر حلیمی تو بردباری کن
آب دیده به خاک ایشان ریز

بر سر خاک عاشقان چو رسی
قصر شیرین بساز و هم شبدیز

همچو فرهاد میل خسرو کن
گو مترس از صلابت پرویز

عشق شیرین گرش بود فرهاد
عشق سرمست و خنجر سر تیز

عقل مخمور و إرهٔ عمری
به ازین نیست هیچ دست آویز

دامن سیدم به دست آور
به ازین نیست هیچ دست‌ آویز
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.