هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق و عرفان میپردازد و مخاطب را به تجربهی عشق حقیقی، رهایی از تعلقات دنیوی و پیوستن به معشوق حقیقی دعوت میکند. در این شعر، عشق به عنوان دریای بیکران توصیف شده و از مخاطب خواسته میشود که اگر قصد ورود به این دریا را دارد، با شجاعت و مردانگی این راه را بپیماید. همچنین، از زاهد مغرور و گوشهنشین صومعه انتقاد شده و به جای آن، زندگی در میخانه (نماد عشق و مستی معنوی) توصیه میشود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهی موجود در این متن برای درک و تجربهی مخاطبان جوان و بزرگسال مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای عرفانی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابلدرک نباشد.
غزل شمارهٔ ۹۲۹
گر فسرده نیستی گر ما نه باش
عاقلی ور عاشقی دیوانه باش
آشنائی گر کنی با عاشقان
عاشقانه از خود بیگانه باش
عشق بحر بیکران است ای پسر
گر به دریا می روی مردانه باش
زاهد مغرور و کُنج صومعه
تو مقیم گوشهٔ میخانه باش
عشق دریا صورت تو چون صدف
معنیش چون طالب دردانه باش
شمع عشقش صورتی در ما فکند
ذوق اگر داری بیا پروانه باش
تن رها کن جان به جانانه می سپار
نعمت الله را بجو جانانه باش
عاقلی ور عاشقی دیوانه باش
آشنائی گر کنی با عاشقان
عاشقانه از خود بیگانه باش
عشق بحر بیکران است ای پسر
گر به دریا می روی مردانه باش
زاهد مغرور و کُنج صومعه
تو مقیم گوشهٔ میخانه باش
عشق دریا صورت تو چون صدف
معنیش چون طالب دردانه باش
شمع عشقش صورتی در ما فکند
ذوق اگر داری بیا پروانه باش
تن رها کن جان به جانانه می سپار
نعمت الله را بجو جانانه باش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.