هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه به ستایش حضرت حق و عشق به او می‌پردازد. در آن، عالم به عنوان سایه‌بان حضرت حق توصیف شده و همه‌چیز از اوست. نور آفتاب نماد روشنایی و هدایت اوست. در ادامه، از مجلس عشق و مستی عاشقان سخن می‌گوید و عشق را عامل حیات و جاودانگی می‌داند. در پایان، شاعر خود را بنده‌ای سرخوش و رند در خدمت حضرت حق معرفی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند 'مستی' و 'باده' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا گمراه‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۹۵۶

چیست عالم سایه بان حضرتش
کیست آدم پاسبان حضرتش

هر چه بود و هست و خواهد بود هم
هست و بود و باشد از آن حضرتش

آفتابش نوربخش عالم است
دادمت روشن نشان حضرتش

مجلس عشق است و ما مست و خراب
باده نوشان عاشقان حضرتش

دل به من ده تا روان گویم ز جان
این معانی از بیان حضرتش

کشتهٔ عشقم از آنم زنده دل
حی جاویدم به جان حضرتش

سید مست است و جام می به دست
رند و سرخوش بندگان حضرتش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.