هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به موضوع عشق و وحدانیت می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که در دل او جایی برای غیر معشوق وجود ندارد و تمام توجه او به معشوق است. او از زیبایی و جمال معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ چیز دیگری در نظرش نمی‌آید. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند فنا در عشق و وصال با معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۹۶۲

دیده ندیده هرگز نقش خیال غیرش
در خلوت دل ما نبود مجال غیرش

ما را چو التفاتی بر حال خود نباشد
کی التفات باشد ما را به حال غیرش

نوشیم دُرد دردش شادی روی رندان
ما را چه کار آید آب زلال غیرش

نور جمال جانان دیده به نور او دید
در چشم ما نیاید حسن جمال غیرش

در آینه نظر کن تمثال خویش بنگر
زنهار تا نگوئی آنکه مثال غیرش

نقشیست یا خیالی آن نقش ما نبینیم
در خواب اگر نماند نقش خیال غیرش

از آفتاب حسنش هر ذره ماهروئی
آخر چه نقش بندد شکل هلال غیرش

گر عمر لایزالی خواهی چو ما بیابی
از خویشتن فنا شو هم از زوال غیرش

غیرت نمی گذارد تا غیر او درآید
بی وصل او نخواهد سید وصال غیرش
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.