هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه از عشق و مستی معنوی سخن میگوید، با اشاره به صحبت دوست و عشق به یار. شاعر از عشق به عنوان آتشی یاد میکند که عود (چوب خوشبو) را میسوزاند و خوشبو میکند. او از خواننده میخواهد تا از دنیا بگذرد و در عشق یار غرق شود. متن با اشاره به عید و قربانی کردن، و نیز توصیف یار به عنوان آفتاب و ماه که همه میبینند ولی نمیشناسند، پایان مییابد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند مستی و عشق ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فلسفه داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۹۷۰
عاشقانه به یاد او سرخوش
ساغر می چو عاشقان درکش
مست او شو چه جای هشیاریست
نوش کن جام بادهٔ بی غش
دل اصحاب عشق و صحبت دوست
جان یاران و مهر آن مهوش
عشق او آتش است و ما چون عود
خوش بود عود خاصه بر آتش
آستین بر جهان جان افشان
دامن از دست ملک دل درکش
از سر هر دو کون خوش برخیز
بنشین یک زمان به عشقش خوش
روز عید است باش قربانش
همچو سید ولی مگو ترکش
آفتابست و ماه خوانندش
همه بینند ولی ندانندش
ساغر می چو عاشقان درکش
مست او شو چه جای هشیاریست
نوش کن جام بادهٔ بی غش
دل اصحاب عشق و صحبت دوست
جان یاران و مهر آن مهوش
عشق او آتش است و ما چون عود
خوش بود عود خاصه بر آتش
آستین بر جهان جان افشان
دامن از دست ملک دل درکش
از سر هر دو کون خوش برخیز
بنشین یک زمان به عشقش خوش
روز عید است باش قربانش
همچو سید ولی مگو ترکش
آفتابست و ماه خوانندش
همه بینند ولی ندانندش
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.