هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از نعمت الله مجلسی، عشق را به دریا و انسان‌ها را به صدف تشبیه می‌کند که گوهرهای ارزشمند درون خود دارند. شاعر برتری برخی گوهرها بر دیگران را طبیعی می‌داند و مقایسه‌هایی مانند گیلان و مصر یا سقر و نجف را بی‌معنی می‌خواند. او به کشف حقیقت اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد که دنبال کردن خیالات بیهوده باعث تلف شدن عمر می‌شود. در پایان، از گرد آمدن رندان مست در مجلس نعمت الله سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عرفانی و استعاره‌های عمیق موجود در شعر برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین ممکن است برخی از اشارات و تشبیهات برای خوانندگان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۹۷۶

عشق او دریا و ما در وی صدف
از صدف گوهر طلب کن ای خلف

گوهر هر کس که باشد خوبتر
باشد او را بر یکی دیگر شرف

کی تواند بود گیلان همچو مصر
یا کجا باشد سقر مثل نجف

کشف و کشاف است ما را در نظر
کی بود چون کشف ما کشف کشف

گرچه دریا آبرو دارد ولی
غیر بادش نیست دریا را به کف

در پی نقش خیال این و آن
حیف باشد گر شود عمرت تلف

نعمت الله مجلسی آراسته
آمده رندان مست از هر طرف
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.